ترور و خشونت نزد یهود و مسیحیت و اسلام از لحاظ تئوری و عملی:
بدون شک ادیان الیه در اصل مایه‌ی رحمت، هدایت و پند و اندرز برای بشریت‌اند و قرآن کریم بدین گونه از کتابهای صحیح آسمانی یاد می‌کند:
درباره تورات می‌فرماید: انزلنا التوراة فیل‌ها هدی و نور یحکم بها النبیون.
 (ما تورات را نازل کردیم که در آن رهنمودی و نوری بود. پیغمبرانی که تسلیم فرمان خدا بودند بدان برای یهودیان حکم می‌کردند.) [۴۸]
و همچنین درباره انجیل می‌فرماید: و قفینا علی آثارهم بعیسی ابن مریم مصدّقاً لما بین یدیه من التوراة و آتیناه الانجیل فیه هدی و نور و مصدّقاً لما بین یدیه من التوراة و هدی و موعظة للمتقین.

 (و به دنبال آن عیسی پسر مریم را بر راه و روش ایشان فرستادیم که تصدیق‌کننده‌ی توراتی بود که پیش از او فرستاده شده‌بود. و برای او انجیل نازل کردیم که در آن رهنمودی و نوری بود، و تورات را تصدیق می‌کرد که پیش از آن نازل شده بود، و برای پرهیزکاران راهنما و پنددهنده بود.) [۴۹]

اما در حقیقت بیشتر رهنمودهای کتابهای آسمانی گذشته –قبل از قرآن- به خاطر تحریف عمدی و نسیان و فراموشی‌ای، که بعد از نزول تورات بوجود آمده، اصالت خود را از دست دادند؛ چون تورات ۷۰۰ سال بعد از نزولش نوشته شد [۵۰] و تلمود ۲۰۰۰ سال بعد از موسی کتابت گردید. [۵۱]

ولی ما در این تحقیق و بررسی تورات وانجیل که امروز به فراوانی یافت خواهند شد، و یهودیان و مسیحیان بدان معتقدند، را مورد مداقه و کنکاش قرار خواهیم داد.

تورات و خشونت:

در تورات نصهای فراوانی وجود دارند که آشکارا به گونه‌ای سرسام‌آور به سوی کشتار جمعی فرا می‌خوانند آمده که «شهرهای این قبایل که از جانب خدا به عنوان ارث به تو رسیده، جاهایی هستند که مخلوقی زنده را در آن باقی مگذار... همانگونه که خدا به تو دستور داده آن‌ها را تنها برای حیثین و حموریین و فریزیین [که سه قبایل یهودند] باقی بگذار...» [۵۲]

و آمده که (الان، آرزوهای خود را کنار گذار و هر چه را که می‌خواهد از او منع گردان و هیچ چیزی را برای او باقی مگذار، تمام زنان، مردان، کودکان، شیرخواران، گاو‌ها، قوچ‌ها و شتر‌ها و الاغ‌ها را به قتل برسان) [۵۳]

پروفسور روژه گارودی می‌گوید: «این توجیه توراتی برای کشت و کشتار و این مشروعیت دادن به تجاوزات پی‌درپی و الحاق سرزمین دیگران به اراضی اشغالی فلسطین است که یهودی‌ها را راضی خواهد کرد تا چیزهایی را بپذیرند که عقلاً، هرگز قابل قبول نیست.» [۵۴]

و در تورات ج ۵۵ ص ۳۳ و ۵۶ آمده که «اگر ساکنان زمین رانابود نکیند و به طور کلی از سر راه خود برندارید کسانی را که باقی می‌گذارید به خارهایی درچشمان شما تبدیل می‌گردند و به عنوان شکهایی در کنارتان خواهند ماند و در سرزمینی که در آن زندگی می‌کنید به ستوه خواهی آمد.»

و در سفر تثنیه ج۷ ص ۲۱-۲۲ چنان آمده «از بزرگان و چهره‌های آن‌ها مهراس، زیرا خدای بزرگ و مخوف تو در کنار توست و آن ملت‌ها را به تدریج از سر راهت خواهد برداشت... شما نمی‌توانید سریعاً همگی آن‌ها را از بین ببرید مبادا حیوانات و جانوران وحشی علیه شما فزونی یابند... [و خطراتی برای شما به وجود بیاورند] وخداوند آن‌ها را از سر راهت دفع خواهد کرد، و در میان آن‌ها اضطراب و دلهره‌ای بزرگ می‌اندازد تا نابود شوند و پادشاهان و سران آن‌ها در دست تو قرار خواهند گرفت تا نام آن‌ها در صفحه‌ی روزگار پاک گردانید»

و در سفر تثنیه ج ۲۰ ص ۱۰-۱۷ آمده «زمانی برای جنگیدن با شهری نزدیک شدید، نخست ساکنان آن را به پذیرشت صلح فرا خوانید، اگر این گزینه را پذیرفتند و در‌ها را به روی شما باز کردند تمام ملتهای آنجا در تسخیر شما خواهندبود، و بنده‌ی تو خواهند شد و اگر با شما صلح نکردند و جنگیدند آن‌ها را محاصره کیند، هر‌گاه خدا آن‌ها را تسلیم شما کرد، تمام مردان ن را با شمشیر بزنید، زنان و کودکان وحیوانات و هر آنچه در شهر وجود دارد را نیز به عنوان غنیمت برای خود بردارید و از آن غنیمتهایی که خداوندت به شما ارزانی داده، لذت ببرید... و باید بدین گونه با دیگر شهرهایی که از شما دورند برخورد کنید، اما مردمان آن شهرهایی که خداوند به تو می‌بخشد، ارث تو قرار می‌دهد و هیچ کس را از آنان باقی مگذار»

و نصوصی در تلمود وجود دارند که بر تمایز و فرق ما بین یهودیان و دیگران دلالت می‌کند. از جمله‌ی آن‌ها: «یهود نزد خدا از فرشتگان محبوبترند، یهود از تبار و‌نژاد خدایند همانگونه که کودک از تبار و‌نژاد پدرش می‌باشد، هر کس یهودیی را سیلی بزند، در حقیقت خدا را سیلی زده است».!

و در تلمود سنهدین ص ۲۲، ۵۸ آمده «هرگاه بیگانه‌ای، یهودیی را بزند، آن فرد بیگانه مستحق مرگ است»!

و در تلمود ارشلیم ص ۹۴ آمده «نطفه‌ای که ملتهای غیر یهودی از آن خلق شده‌اند‌‌ همان نطفه‌ی اسب‌ها می‌باشد».

و همچنین در تلمود آمده «بیگانگان -غیر یهودیها- سگ به حساب می‌آیند و از آنجا که در سفر خروج (۱۲، ۱۱) آمده که اعیاد مقدس برای بیگانگان و سگ‌ها نیستند»!

و رابی موسی بن نعمان و خاخام رشی در تفسیر عبارت فوق از سفر خروج گفته‌اند: «سگ از بیگانگان بزرگترند چون یهودیان این اجازه را دارند که در جشن‌هایشان سگ‌ها را خوراک و گوشت بدهند، در حالی که برای آن‌ها جایز نیست این گوشت و خوراک را به بیگانگان بدهند»!

خاخام باربانیل می‌گوید «فقط ملت برگزیده (یهود) حق حیات جاودانگی را دارد اما ملتهای دیگر همانند خر‌ها هستند»!

رابی مناحم می‌گوید: «ای ملت یهود تنها شما آدمیزاد هستید، زیرا که منبع و مصدر روح شما، روح خدا است، اما دیگران این طور نیستند بلکه منبع و مصدر روح آن‌ها، روحی پلید و زشت است.»!

خاخام رابل می‌گوید: «غیر یهودیان خوکهایی نجس هستند؛ و اگر بیگانه‌ای را در شکل و سیمای انسان می‌بینید، این ت‌ها به خاطر آن است که لیاقت و شایستگی خدمتکاری یهودیانی که به دنیا به خاطر آن‌ها درست شده‌، داشته باشند.»!

و مواردی چند در تورات و تلمد آمده که بر این امر دلالت خواهند کرد، که خدا یهود را بر مال و جان دیگران مسلط کرده! و در تلمود موردی آمده که این مسئله را توضیح و تفسیر خواهد داد: «هرگاه فرزندان نوح –غیر یهود- چیزی هرچند کم ارزش را به سرقت ببرند، سزای آن‌ها مرگ است، بدین خاطر که آن‌ها عملی خلاف سفارشات و توصیه‌های خدا را مرتکب شده‌اند، اما یهودیان می‌توانند به دیگران ضرر برسانند، چون در توصیه‌های خدا به یهود آمده که: مال نزدیکان خویش را به سرقت مبرید.»

کادام موسی در رابطه با این وصیت نوشته: «اموال بیگانگان را به سرقت نبرید؛ بنابراین سرقت و گرفتن اموال بیگانگان بر اساس رأی مفسران تلمود با توصیه‌های خدا در تضادنمی‌باشد.»!!

و همچنین در تلمود آمده که «رابی صمویل یکی از خاخام‌های بزرگ بر این عقیده بود که سرقت اموال غیر یهود مباح است. و خودش ظرفی طلایی را خرید در حالی که فروشنده‌ی آنکه مردی غیر یهودی بود گمان می‌کرد که این ظرف از ماده‌ی مس است. خاخام چهار درهم که پولی ناچیز بود به فروشنده داد و درهمی دیگر را هم از آن دزدید».

سیرریچارد پورتون در کتاب خود به نام: «یهود، نور، و اسلام ص ۷۳» می‌گوید: «مهم‌ترین نکته‌ای که در معتقدات جدی یهود آمده است این است که بیگانگان را جزو حیوانات وحشی به‌شمار آورده و حقوق آن‌ها را بیشتر از حقوق حیواناتی که در بیابان‌ها سرگردانند، قرار نداده»

و همچنین در صفحه‌ی ۸۱ کتاب فوق الذکر آمده که «تلمود می‌گوید: ما یهودیان دو مراسم خونین را داریم که خداوندمان «یهود» را خشنود می‌نمایند: ۱. عید فطیر، که با خون انسان‌ها مخلوط است و ۲. مراسم ختنه کردن کودکانمان است.»

یهودیان دو جشن مقدس دارند، که فرح و شادی آن‌ها جز با خوردن نانی که با خون انسان‌ها درست شده، پایان نخواهد یافت.

و آنهم جشن «پوریم-Porim» است که هر سال در ماه مارس برگزار می‌شود و دیگری جشن «فصیح» در آوریل آن هم در روزهای جشن فصل مسیحیان برگزار می‌شود.

استاد آرنولدلیز، مهم‌ترین حوادث کشتار دختران و کودکان مسیحی را که در اروپا به دست یهودیان صورت گرفته است در کتاب خود به نام Jewich Rilual Murden که سال ۱۹۳۸ چاپ نموده، تدوین کرد؛ چون بیشتر این جنایات به خاطر استخراج خون آن‌ها برای فطیرهای مخلوط با خون در این دو عید، بوده است و تعداد آن‌ها فزون بر ۵۰ دختر و کودک است؛ از جمله‌ی آن‌ها حادثه‌ای است که در سال ۱۱۴۴ در بریتانیا رخ داد، که جسد کودک ۱۲ ساله‌ای را در کیسه‌ای که زیر درخت انداخته شده بود، پیدا کردند، وخون وی از راه زخمهای فراوانی که در جسدش در روز عید فصح ایجاد شده بود، گرفته بود، ولی یهودی جنایتکار به علت اینکه اکثر ساکنان شهر رشوه گرفته بودند، به دادگاه کشیده نشد و بلکه به این قربانی لقب قدیی و لیام عطا شد.

در سال ۱۲۵۵م، در بریتانیا یهودی‌ها کودکی مسیحی را به نام Hugh ربودند و در ایام عید فصح او را اعدام و خونش را بیرون آوردند و بعداً جسدش را در چاهی نزدیک خانه‌ای یهودی به نام چوبین بدست آورده و این یهودی بعد از آنکه قاضی وعده داد اگر این واقعه را ذکر و بدان اعتراف کند او را مورد عفو قرار خواهد داد، او بدان اعتراف کرد.

و به همین خاطر پای ۹۱ یهودی به دادگاه کشیده شد و ۱۸ نفر از آن‌ها را اعدام کردند، و هنری سوم، پادشاه بریتانیا بخشش و عفو این یهودی معترف را نیز نپذیرفت.

نگاهی تحلیلی:

پولس حنا در کتاب خویش: (همجیة التعالیم الصهیونیه)، دیدگاههای پیچیده‌ی صهیونیسم را درباره جهان مختصراً بیان کرده و می‌گوید: «مسیحی‌ها انجیل را دارند که دنیا را بدان مژده می‌دهند و مسلمانان نیز قرآن را دارند که آن را در میان تمام ملت‌ها پخش کرده‌اند، اما یهودیان دو کتاب را دارند، یکی‌‌ همان کتاب معروف -تورات- است که آن را اهمال کرده و بدان عمل نمی‌کنند، و دیگری کتابی است ناشناخته برای مردم به نام تلمود که آن را بر تورات برتری داده‌اند و به صورت مخفی و نهانی آن را تدریس می‌کنند و این اساس تمام بلایا و مصیبت‌ها می‌باشد». [۵۵]

کلید تمام این بدرفتاری‌ها و دگم‌اندیشی‌های یهود و اینکه اموال و دارایی دیگران برای آن‌ها حلال است، اثر‌‌ همان نژادپرستی است، زیرا آن‌ها سرور و دیگران بنده برده‌ی آنان هستند و باید برای آن‌ها کار کنند و از همه خطرناک‌تر اینکه این مسایل را به خدا نسبت خواهند داد و آن را بر اساس دین و نصوص تورات و تلمود توجیه می‌نمایند!! خداوند در قرآن این نژادپرستی را بیان می‌کند و می‌فرماید: و منهم من إن تأمنه بدینار لا یؤده الیکه الا مادامت علیه. قائماً ذالک بأنهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل و یقولون علی الله الکذب و هو یعلمون.

 (و در میان اهل کتاب کسانی هستند که اگر دارائی فراوانی به رسم امانت به ایشان بسپاری، آن را به تو بازپس می‌دهند، و در میان آنان کسانی هستند که اگر دارائی فراوانی به رسم امانت به ایشان بسپاری، آن را به تو بازپس نمی‌دهند، مگر آنکه پیوسته بالای سرشان ایستاده باشی. این بدان خاطر است که ایشان می‌گویند: ما در برابر امی‌ها (غیر یهود) مسئول نبوده و بازخواستی نداریم، و بر خدا دروغ می‌بندند و حال آنکه ایشان (این را) می‌دانند). [۵۶]

پولس می‌گوید: «مسیحی‌ها معتقدند که خدا پدر تمام بشریت است، مسلمانان هم معتقدند که خدا پروردگار جهانیان می‌باشد، اما صهیونیست‌ها خدا را تنها برای خود می‌خواهند و به همین خاطر نزد آن‌ها شایع است که خدا، خدای یهود است». [۵۷]

حقی که باید بدان اعتراف کرد:

علی‌رغم اتکای صهیونیست‌ها، در مسئله‌ی نژادپرستی و بدرفتاری خود، بر نصوص تورات وتلمود همچنان در تورات نصوص و مواردی وجود دارند که در ابعاد گوناگون سخن از مهرورزی می‌رانند.

در سفر خروج (۲۰: ۶) آمده که «خداوند رحمت و مهرورزی خویش را شامل هزارهای فرد از دوستان و حامیان و حافظان وصایای خویش خواهد کرد.»

و در سفر یونان (۴: ۲) پیامبر خطاب به خدا می‌گوید: «می‌دانم که تو خدایی مهربان و مهرورز و بسیار شکیبا و بردبار و با شفقت هستی و بر رازهای نهفته متأسفی!»

واژه‌ی «رحوم/مهرورزی» چهارده بار تکرار شده آن هم بویژه راجع به سختی و فشاری است که ملت یهود آن را در دیار غربت احساس کرد. و در مزمور (۸۶: ۱۵) آمده که مؤمن به هنگام بروز شر و فشار فریاد برمی‌آورد: «تو این پروردگار! بسیار مهربان مهرورز و با گذشت و با شفقت و امانت‌دار می‌باشی...»

و در سفر خروج (۳۳: ۱۹) آمده که خدا می‌گوید: گذشت می‌کنم از هرکسی که بخواهم و مهربانی می‌ورزم با هر کسی که بخواهم»

اما اکثر یهودی‌ها، مهربانی و مهرورزیهای موجود در عهد قدیم را این گونه تفسیر کرده‌اند که مختص به ابراهیم، یعقوب، اهل یابش جلعا، مسیح، داود، ایوب، راعوت و یهود می‌باشد، هر چند بعضی از نصوص آن عاملاست برای ناتوانان، بی‌نوایان، یتیم‌ها، بیوه، غریبان و...، در سفر تثنیه (۱۰: ۱۹) آمده که «بیگانگان –غربا- را دوست بدارید و آن‌ها را مورد محبت قرار دهید، زیرا شما در مصر غریب و بیگانه بودید».

همچنان در تورات و مزامیر نصوص و مواردی وجود دارند که بر مهربانی و مهرورزی به ویژه با بی‌نوایان و بی‌گانگان دلالت می‌کنند، اما مهم اجرای آن‌ها است، هر چند که این گونه موارد در مقابل نصوص فراوانی که درباره‌ی تندخویی، سنگدلی و نژادپرستی آمده، [بسیار] ناچیز و غیرقابل ذکر می‌باشد.

ترور و خشونت یهودی‌ها در بعد تطبیقی و عملی:

هر‌گاه ما تاریخ جنگ‌ها و زد و خورد‌ها را مطالعه می‌کنیم، پی به این واقعیت خواهیم برد که یهود در این عرصه نقش مهم و بارزی داشته، شکی در آن نیست که آن‌ها خود بار‌ها در معرض بلاهای فراوان و جنگهای ویرانگر رومی‌ها و ایرانی‌ها و مسیحی‌ها قرار گرفته‌اند، اما باز هم بااین وصف، خود یهود در طول تاریخ، کارنامه‌ای سیاه در کشتار دسته جمعی و ترور و خشونت داشته و حتی در این سلسله جنایت‌ها پیامبران خدا و صالحان نیز قربانی ترور فیزیکی و فکری و روحی آن‌ها شده‌اند.

در واقع آن‌ها نصوصی را که از تورات و تلمود نقل کردیم عملاً به اجرا درآورده‌اند، از آنجا که آن‌ها از ملتهای مغلوب به بد‌ترین شیوه انتقام می‌گرفتند.

و در سفر تثنیه آمده «خدا گفت: مترس، من انتقام را به تو واگذار کرده‌ام، به این ترتیب خداوند ما ناهنجاری و ناهمواری ملک با ثنان و کلیه‌ی قومش را به ما سپرد، و ما هم آن را آن‌چنان زدیم که کسی از آن‌ها اعم از مرد و زن و کودک بجا نماند».

در سفر یوشع در تورات روایتی درباره‌ی کشتار دسته جمعی انسان‌ها، گاو‌ها، بز‌ها، خر‌ها، زنان، کودکان و هر آنچه در شهر «اریحا» بوده، آمده است به این ترتیب همه‌ی شهر و هر آنچه در آن بوده سوزاندند، جز طلا و نقره و مس چون آن‌ها را جزء دارایی خزانه‌ی خداوند قرار دادند!! [۵۸]

و همچنین در سفر یشوع ۱-۲۷ راجع به کشتار دسته جمعی انسانهایی که به دستور خدا صورت گرفته و در آن هزاران اسیر کشته شده‌اند، سخن می‌راند: «هنگامی که بنی‌اسرائیل کشتار تمام ساکنین شهر «عی» را اعم از آنانیکه در گروههای منظم آماده‌ی نبرد بودند و آنانکه در صحرا و بیابان‌ها پراکنده بودند، به پایان رساندند، همه‌ی یهودی‌ها به «عی» برگشتند و کسانی را هم که در گوشه و کنار شهر در امان مانده بودند نیز به قتل رساندند. و تعدا کشته شدگان آن روز اعم از زن و مرد به دوازده هزار نفر رسید.»

و همچنین هرگاه که تاریخ معاصر را مطالعه می‌کنیم، جنایت زشت یهود را در فلسطین مشاهده می‌کنیم که به دست شبکه‌های تروریستی جنایتکاری همانند شبکه‌ی آرگون به ریاست بیگن که خود «بن گوریون» او را هیتلر به معنای کلمه توصیف کرده، صورت گرفته است.

فیلسوف روژه‌ گارودی می‌گوید: «هنگامی که بیگن برای اولین بار به آمریکا مسافرت نمود، گروهی متشکل از بزرگ‌ترین شخصیتهای یهودی از جمله اینشتاین نامه‌ای را به مدیر نیویورک تایمز فرستادند که در آن آمده بود (هرگز قابل تصور نبود افرادی که در دنیا با فاشیسم سرناسازگاری دارند بیگن را تأیید نمایند، مگر اینکه به اهداف سیاسی و فعالیتهای جنایتکارانه‌ی او آشنا نباشند. او رهبر حزبی است سیاسی که از لحاظ تنظیم؛ راه و روش و پشتیبانانش در روستای دیریاسین نمونه‌ای از سیاست زشت او است. در تاریخ ۹/۴/۱۹۴۸ گروهی تروریستی به این روستای بی‌گناه یورش بردند در حالیکه اصلاً هدف نظامی در این روستا وجود نداشت... و تقریباً همه‌ی اهالی آن را قتل عام کردند...) و امضاء کنندگان این نامه بعضی از راز و رمزهای پرفایده را درباره‌ی بیگن و حزبش فاش کردند، ومصرانه از تمام کسانی که راجع به این موضوع می‌اندیشند، خواستند که به هیچ شیوه‌ای فاشیسم را تأیید ننمایند.» [۵۹]

تاریخ شارون نیز پر از ترور، خونریزی و رفتار نامشروع است. تا آنجا که به کشتار صبرا و شاتیلا که در آن صد‌ها هزار نفر بی‌گناه اعم از زن و کودک، پیر و جوان قتل عام شدند، منجر گردید... اولین تجاوز و جنایت او و همراهانش به اهل روستای قبیه‌ی فلسطین پناهنده شده به اردن در شب ۱۴-۱۵ اکتبر ۱۹۵۴، بود، که ۶۶ نفر از اهالی این روستا که سه چهارم آنان را زن و کودکان تشکیل می‌دادند، سر بریدند.

بازرسان سازمان ملل در گزارش خویش به سازمان ملل می‌گویند: آن‌ها بعد از دو ساعت از وقوع این جنایت به روستا رسیدند و «جسدهایی را می‌دیدند که توسط گلوله به قتل رسیده بودند و آثار فراوان گلوله‌ها را بر در و پنجره خانه‌هایی که گمان می‌رفت از خروج ساکنان آن‌ها ممانعت به عمل آمده باشد، دیده می‌شد. و در‌‌ همان شب حاضرین و ناظرین این واقعه جمع شدند و می‌گفتند که ارتش اسرائیل دینامیت را در داخل خانه می‌گذاشت و آن‌ها را بر روی ساکنانش منفجر می‌کردند...» [۶۰]

در روزنامه‌ی «هاعولام» شماره چاپ شده ۲۴/۸/۱۹۷۳ آمده: «جنگ ۱۹۶۷ نیروهای مسلحی که سینا را مورد هجوم قرار دادند، تحت رهبری شارون صورت گرفت و او شخصاً مسئول کشتن و نابود کردن صد‌ها سرباز مصری بود، او در روزهای اخیر جنگ سربازان اسیر را به عنوان اسیر جنگی نمی‌پذیرفت، زیرا دستور «موش دیان» بر این بود که در صحرای سینا سربازان مصری نباید اسیر شوند بلکه باید همه را به هلاکت رساند.»

و به عنوان گستره‌ی نقش یهود، اسحاق شامیر که یکی از رهبران سه‌گانه‌ی معروف به گروه «شترون» بود، موظف به برقراری ارتباط محکم و قوی با آسمان نازی بود.

مورخ آلمانی «کلاوس بونحن» این مسئله را در اثنای اطلاع پیدا کردن بر یادداشتهای نهانی «رابح سوم» کشف کرد. از آنجا که این گروه همراه با وزیر خارجه آلمان در سال ۱۹۴۱ برنامه‌هایی جهت تشکیل دولتی یهودی در فلسطین که با پیمانهای رابح آلمانی در ارتباط باشد، طرح‌ریزی کرده‌بودند.

به همین خاطر شامیر برای کشتن نماینده انگلیس «لوردمویس» در خاورمیانه و مقیم قاهره و کشتن می‌انجیگر بین‌المللی «برنادون» در قدس بدست گروه «اشترون» برنامه ریزی کرد. [۶۱]

هنگامیکه پریز از شارون به خاطر قتل عام صبرا و شاتیلا انتقاد کرد، شارون با لحنی تند‌تر از آن، به او گفت: هنگامیکه دوهزار نفر در تل زعفر کشته شدند –بنابر گزارشات هلال احمر سازمان ملل- شما کجا بودید؟ آیا شما وزیر دفاع نبودید و گروه‌های مسیحی را مسلح نکردید؟! [۶۲]

و صهیونیسم بعد از اشغال فلسطین، خشونت و هراس فراوانی را به بار آورد و شبکه‌های آنان راه‌آهن و هتل ملک داود رامنفجر و آن‌ها را ویران کردند. و شمار فراوانی از افسران سربازهای انگلیسی را ربودند و بعداً تسلیحات و مهمات و تجهیزات نظامی آن‌ها را با غارت بردند، و کانال سوئز در آن موقع تحت نظارت رهبران بزرگ انگلیسی همانند فرماندار کل آقای «هربرت صمویل» و دادستان کل آقای «نورمان بنتوش» و مدیر کل مهاجرت آقای «حایم سون» که همه‌ی آنان یهودی و از جانب دولت انگلیس مأموریت داشتند اداره می‌شد. [۶۳]

و در پیشاپیش همه‌ی این گروه‌ها، گروه آرگون و شترن بودند که برای کسب افتخار و مدالهای فهرمانی در اجرای عملیات الذعر -که بنا به موافقت بن غربون و فرماندهی نظامی صورت گرفت- از همدیگر پیشی می‌گرفتند، ودستور عملیات الذعر به منظور انجام حملات خونین علیه مزارع و روستاهای عرب‌نشین صادر شد، تا اینکه بر آن‌ها فشار وارد شود و مجبور به ترک منطقه‌ی خود گردند. سخن خویش را در این باره به نویسنده‌ی آمریکایی «لورند جریسولد» واگذار می‌نمایم، ایشان در کتاب معروف خود خود «هذا سیف ‌الله» می‌گوید: «... در صبح ۱۹ آوریل ۱۹۴۸ هنگامیکه کشاورزان عرب در خیابانهای روستا خیمه زده بودند دو تانک از نوع (شیرمان) به سوی ورودی روستای دیریاسین به حرکت درآمدند، و دو تن از روستائیان را به زیر انداختند و روی جسد آنان رد شدند و پشت سر آن‌ها ۵۰۰ نفر که مجهز به اسلحه بودند و به سوی تمامی ساکنان روستا شلیک می‌کردند...»

و در دیریاسین‌‌ همان واقعه‌ی اریحا که در تورات توصیف آن این چنین آمده، تکرار شد «تمامی کسانیکه در شهر اریحا سکونت دارند اعم از زن مرد، کودک و پیر، حتی گاو و بز و الاغ را از دم تیغ بگذرانید» و از صحنه‌های دلخراش دیریاسین این بود که زنان و کودکان را در برابر چشمان مردان می‌کشتند و بعداً هم مردان را پاره پاره می‌کردند، و بعد از دو روز که نماینده‌ی هلال احمر سازمان ملل به این روستا آمد و در چاهی قدیمی ۲۰۰ جسد را پیدا کردند. [۶۴]

و این گروه‌ها این گونه رسوایی‌ها و خرابکاری‌ها را در بیشتر روستا‌ها و شهر‌ها تکرار کردند، همانند روستای بیت الخوری، باقا، نصرالدین که عدد کشته‌شدگان و ناقص العضوهای این تجاوزات به ۲۲هزار نفر رسید. و آن هم بجز روستای بیت الدارس که در آن شکم زنان حامله را دریدند و تعدادی کودک را نیز سربریدند. اما در روستای الزیتون، مسجد آن را بر تمامی نمازگزارانش در حال نماز منفجر کردند و کشتار کفرقاسم که تعدا کشته‌شدگان آن به ۵۷نفر رسید و در بین آن‌ها ۱۷ زن و کودک وجود داشت آن هم علاوه بر ۲۵ زخمی. [۶۵]

و روزنامه (مفراک) که بیانگر فکر «اشترن» است در شماره منتشره‌ی ۷/۹/۱۹۴۷ به موفقیت‌آمیز بودن این سری عملیات در هراس عرب‌ها و نتیجتاً اجبار قریب یک میلیون نفر به آواره شدن به خارج فلسطین، افتخار می‌کند! و عملیات دیریاسین را این چنین به شمار آورد: «معجزه‌ای بود که بزرگ‌ترین ضربه را به دشمن وارد کرد و اهداف ما را مصمم‌تر نمود و روحیه‌ی ما را قوت بخشید و این پیروزیی بود که نیروی هاگانا نمی‌تواند آن را بدست آورد.»

روزنامه نیویورک در شماره چاپ شده ۱۵ یونیو ۱۹۴۰ راجع به اعتراض وزارت خارجه آمریکا از کشتار وقیحانه‌ی ان گروه‌ها که علیه عرب‌ها مرتکب می‌شوند سخن می‌گوید، و می‌افزاید: «در سازمان ملل، نمونه‌ای از عکسهای بعضی از عرب‌ها وجود دارد که ناخن‌هایشان کشیده و دست‌هایشان به خون آلوده شده و عکسهای دیگری که نشان می‌دهد که استخوان‌هایشان خرد شده» و به همین خاطر مورخ و پروفسرو انگلیسی «آرنولد توبینی»، بعضی از این جنایت‌ها را این چنین توصیف می‌کند: «احساس می‌کنم که تراژدی جنایت اسرائیل و صهیونیسم، بزگر‌تر از تراژدی جنایت آلمان نازی بود». [۶۶]

و ما می‌بینیم در مدت انتفاضه‌ی اخیرف شارون و سربازانش چه جنایتهای شنیعی را علیه فلسطینیان مرتکب شده‌اند، جنایتهای همانند ویرانی، ترور، کشتار، شکنجه و تخریب صد‌ها خانه و بکارگیری جدید‌ترین و پیش‌رفته‌ترین سلاحهای روز از قبیل هواپیماهای جنگی و تانک، علیه مردم بی‌دفاع فلسطین.

یعقوب الیاب در کتاب خویش پرده از جنایتهای آرگون ولیجی در فلسطین برداشته، و اسامی ۱۴۰ یهودی را ذکر کرده باید به دست عدالت سپرده شوند، و همین طور گوشه‌ای از جنایتهای صهیونیست‌ها را علیه ملت بی‌دفاع فلسطین یادآور شده است.

منابع و پاورقی‌ها:
---------------------
 [۴۸] - سوره مائده آیه‌ی ۴۴

 [۴۹] - سوره مائده آیه ۴۶

 [۵۰] - آنهم بر اساس اخبار شفاهی گردآوری شده است. ویراستار.

 [۵۱] - تلمود کتابی جمع‌آوری شده که حکمت حکمای یهود و سفارشات رهبران و مبلغین را در آن جمع نموده و هر چند این کتاب نوشته‌ی دست بشر است اما قداست آن از تورات بیشتر است. ویراستار.

 [۵۲] - برای آگاهی بیشتر به کتاب استاد روژه گارودی رجوع شود- مرجع سابق ص۲۱.

 [۵۳] - مرجع سابق.

 [۵۴] - ملف الاسرائیل، اثر روژه گارودی

 [۵۵] - به نقل از کتاب: «هجمیة التعالیم الصهیونیة» اثر الاب و پلس حنا.

 [۵۶] - سوره آل عمران آیه‌ی ۷۵

 [۵۷] - مرجع سابق، اثر پولس حنا. ص ۱۰-۱۵

 [۵۸] - و خزانه خدا نیز به یهود می‌رسد. ویراستار

 [۵۹] - به نقل از کتاب «ملف اسرائیل» اثر روژه گارودی و کتاب: حضر الیهود العالمیه علی الاسلام و المسیحیه، اثر عبدالله تل ص ۳۲۶.

 [۶۰] - مقاله‌ی پروفسور اسرائیل شاهاک، در مجله زوهدریک شماره سپتامر ۱۹۸۱، که در کتاب ملف اسرائیل، بدان اشاره شد ص ۱۸۵.

 [۶۱] - ملف اسرائیل، روژه گارودی. ص ۱۸۵

 [۶۲] - فتحی رملی، مرجع سابق ص ۱۲۸.

 [۶۳] - فتحی رملی. مرجع سابق ص ۱۳۰ بنابر گزارش عربی

 [۶۴] - فتحی رملی، مرجع پیشین ص ۱۳۱-۱۳۲ و عبدالله تل مرجع پیشین ص ۳۲۸

 [۶۵] - فتحلی رملی، مرجع پیشین ص۱۳۲.

 [۶۶] - برای آگاهی بیشتر «جرائم الارغون و لیجی» اثر یعقوب الیاب ترجمه [به عربی] غازی السعدی. و کتاب «اسرائیل بین الیهود و الصهیونیه» اثر روژه گارودی، مراجعه شود.